شما اینجا هستید

اخبار » خوشبختی یک سلاح گرم است

به گزارش دنیای موسیقی- آزاده رجایی: در موفقیت چشمگیر آنها هیچ شکی نیست. فروشی بالغ بر ۲/۱ میلیارد آلبوم تا سال ۲۰۰۳ رکوردی خارق‌العاده محسوب می‌شود. تاثیر آنها بر فرهنگ مردمی زمان خودشان تا جایی بود که برخی اعضای گروه را زبان زنده نسل آن دوران می‌دانند. گروه ۴ عضو داشت، جان لنون، پل‌ مک‌کارتنی، جرج هریسون و رینگو استار (ریچارد استارکی) که همه اهل لیورپول انگلستان بودند. محبوبیت‌ آنها علاوه بر موسیقی، مدیون ظاهر جذاب، شخصیت‌های منحصر به فرد و البته گیرایی خدادادی‌شان هم هست؛ به خصوص وقتی در برنامه‌های تلویزیونی مثل نمایش اد سالیوان ظاهر شدند این خصوصیات بیشتر بروز کرد.

‌● سال‌های عشق بیتلی

گروه بیتلز اولین آلبوم کامل خودشان را به صورت زنده در استودیو در یازدهم فوریه ضبط کرد. در ۲۲ فوریه همان سال یعنی فقط یازده روز بعد قطعه «خواهش می‌کنم، خواهش می‌کنم فقط من» مستقیما به صدر جدول پرفروش‌ها رفت. اولین آلبوم گروه در ۲۰ ژانویه ۱۹۶۴ در ایالات متحده پخش شد و در ۱۷ فوریه همان سال اعضای گروه تصمیم گرفتند برای اجرای چند شوء تلویزیونی و برنامه زنده سفری به نیویورک داشته باشند. به محض ورودشان به فرودگاه jfk متوجه شدند که هزاران نفر با سروصدا و اشتیاق منتظرکسی هستند؛ جالب اینجاست که در آن لحظه اصلا به ذهنشان نرسید که آن جمعیت در واقع به خاطر خود آنها آنجا جمع شده‌ و فهمیدن این موضوع آنها را شوکه کرده بود!

در نهم فوریه سال ۱۹۶۴ اعضای گروه برای اولین بار در برنامه تلویزیونی اد سالیوان حضور یافتند. این برنامه تا به امروز یکی از پربیننده‌ترین برنامه‌های کل تاریخ تلویزیون بوده است با تعداد تماشاگری حدود ۷۳ میلیون نفر! در چهارم آوریل ۱۹۶۴ بیتلز آلبومی را ارائه کرد که رکوردش تا به امروز هنوز هم شکسته نشده. تمام ۵ قطعه پرفروش پاپ دنیا در آن سال متعلق به همین یک آلبوم بود و آهنگ «نمی‌تونی عشق رو برام بخری» در صدر قرار داشت.جان لنون با پل‌ مک‌کارتنی برای اولین بار در یک مهمانی آشنا شد و به گروه «مردان شکار» پیوست. بعدا پل مک‌کارتنی هم به این گروه ملحق شد، اما جالب است بدانید گروه «مردان شکار» برای مدت کوتاهی از هم پاشید. بعد از آن بارها نام و اعضایش را تغییر داد تا اینکه در نهایت براساس نام برچسب شرکت EMI نام «بیتلز» را برگزید.در سال ۱۹۶۵ اعضای گروه مصرف ماده مخدر LSD را برای اولین بار تجربه کردند. سال بعد جان لنون عکس‌العمل شدیدی در برابر رفتارهای اعضای گروه از خود نشان داد و این شاید آغاز اختلافات گروه بود. طبیعتا بعدا لنون بابت این حرف‌ها عذرخواهی کرد. پائیز همان سال بیتلز آخرین کنسرتش را اجرا کرد و پس از آن اوضاع روزبه روز برایش پیچیده‌تر و وخیم‌تر شد. اول که مدیر برنامه گروه، برایان اپشتین درگذشت و برنامه‌ها حسابی بهم ریخت. بعد از آن اعضای بیتلز هر یک به دنبال کار و علاقه شخصی خودش رفت و کمتر زمانی برای باهم بودن باقی گذاشت. در سال ۱۹۶۹ گروه، آخرین آلبومش به نام «جاده صومعه» را ضبط کرد و در همان سال بود که شوخی ناخوشایند پل مک‌کارتنی مرده است بر سر زبان‌ها افتاد. بیتلز در سال ۱۹۷۰ رسما از هم پاشید و با کشته‌شدن جان لنون در سال ۱۹۸۰ تمام امیدها برای جان گرفتن دوباره آن برباد رفت.

● بزرگ‌ترین گروه تاریخ موسیقی

گروه «بیتلز» را البته با کمی شک و تردید می‌توان بزرگ‌ترین گروه موسیقی راک‌اندرول تاریخ نامید. آنها فقط ۸ سال به طور رسمی در موسیقی فعالیت کردند، اما ظرف همین ۸ سال کوتاه کاری را ارائه کردند که بسیار فراتر از ظرفیت‌های زمان خودشان بود؛ موسیقی‌ای که امروزه هم هنوز قابل شنیدن و تامل است. اینکه چرا بیتلز برازنده عنوان بهترین گروه تاریخ موسیقی است خب اول از همه به موفقیت چشمگیرشان برمی‌گردد. ۲۰ ترانه آنها جزو پرفروش‌ترین‌های تاریخ است و علاوه بر این، محبوبیت هیچ گروهی به این اندازه طولانی مدت و عمیق نبوده است. هر دهه‌ای که می‌گذرد نسل جدیدی طرفدار موسیقی بیتلز می‌شوند.

آنها هنوز هم به وضوح همه جا هستند. هنوز هم الهام بخش‌ گروه‌های موسیقی تازه‌ تاسیسی مثل OASIS «اوسیس» هستند و هنوز هم جوان‌های کوچه و خیابان تی‌شرت بیتلز می‌پوشند. در سال ۱۹۹۵ گروه همزمان با پخش گلچین آثارش یک ترانه با نام «آزاد مثل یک پرنده» روانه بازار کرد. بلافاصله این ترانه در صدر جدول پرفروش‌های انگلیس و آمریکا جاخوش کرد. این خودش دلیل محکمی برای تاثیر ماندگار بیتلز است. علاوه بر این از سال ۱۹۷۰ به فواصل مختلف کارهای مختلفی از گلچین‌ها و ترانه‌های این گروه به بازار عرضه شده و باعث می‌شود همیشه یک کار جدید از آنها در بازار موجود باشد.یک دلیل دیگر برای اینکه بیتلز را بزرگ‌ترین گروه تاریخ موسیقی بنامیم برمی‌گردد به تحولی که در عرصه فرهنگ مردمی ایجاد کردند. از لحظه‌ای که پایشان را روی خاک آمریکا گذاشتند انگار خیلی چیزها در جهان متحول شد. موسیقی آنها با تمام آثاری که قبل از آن وجود داشت متفاوت بود. یک موسیقی روبه رشد و پیشرفت که بر تمام آثار زمان خودش تاثیر می‌گذاشت. نه تنها سبک موسیقی بلکه طرز لباس پوشیدن آنها هم بیتلز را حتی در زمینه‌های روانشناسی اجتماعی آن‌ روز به یک الگو تبدیل کرد؛ به خصوص وقتی جان لنون حرکت ضد جنگ خودش را آغاز کرد هزاران جوان مشتاق موسیقی راک‌اندرول با طرز خاص لباس پوشیدنشان با شور‌وشوق از این حرکت حمایت کردند و ضد جنگ شدند. خیلی‌ها معتقدند بیتلز زمان ندارد؛ ۱۹۶۴ یا ۲۰۰۸ ! و اینک بدون شک تاثیرگذاری و علاقه به آنها فعلا تا سال‌های دور ادامه خواهد داشت.

 

● تحول موسیقی راک‌اند رول

گروه بیتلز یکی از بزرگ‌ترین عوامل تاثیرگذار در موسیقی دهه‌های ۶۰ و۷۰ بوده است. آنها ایده‌ها و ترانه‌های جدیدی در موسیقی‌شان خلق کردند و به‌طور کلی مفهوم راک‌اندرول را تا حد زیادی تغییر دادند. بیتلز در انگلستان متولد شد، کار خود را با اجرای برنامه‌های کوچک در آلمان گسترش داد و پس از آن و به خصوص با ظاهر‌شدن در شوء تلویزیونی اد سالیوان به اوج رسید و بین‌المللی شد. با همین اوج و شهرت ناگهانی بود که توانست تاثیر عمیقش را بر راک‌اندرول بگذارد.بیتلز از صداها و آواهای خاص خودش استفاده کرده. آن زمان (دهه ۱۹۶۰) استفاده از افکت‌های استودیویی چندان مرسوم نبود و کمتر گروهی از صداهای غیرمتعارف استفاده می‌کرد. اما بیتلز هرچه که به دستش رسید با هوشمندی در ترانه‌هایش گنجاند؛ طنین‌های پرسر و صدا، اکو، افکت‌های ضبط معکوس و حتی استفاده از سازهای غیرمتعارف مثل ارگ‌های بزرگ قدیمی. به هر حال ترانه هرچه که بود بارها و بارها توسط اعضا امتحان می‌شد تا بهترین نتیجه به دست آید. علاوه بر این برخی منتقدان دلیل خاص بودن ترانه‌های بیتلز را دخالت دادن مواد مخدر در آهنگسازی آنها دانسته‌اند. ترانه «لوسی در آسمان با دانه‌های الماس» بیش از همه به خاطر این مورد مشهور شده است.

در این ترانه صحنه‌های رویاگونه و توهمات عجیب و غریبی توصیف می‌شد که باعث می‌شود خیلی‌ها فکر کنند که اساسا ساخته شدن این ترانه براثر مصرف ماده مخدر LSD بوده، درواقع حالات ناشی از مصرف آن را توصیف می‌کند. البته جان لنون موضوع را از بیخ و بن رد می‌کند و مدعی است که این آهنگ هیچ ربطی به مواد مخدر و مصرف آن ندارد. از طرف دیگر سال‌های دهه ۱۹۶۰ سال‌های ظهور نسل جوانی سرکش و یاغی است که تنها چیزی که می‌خواهد شکستن قید و بندهاست. در همین سال‌هاست که هیپی‌‌گری به اوج می‌رسد و استفاده از مواد مخدر در جوامع اروپا و آمریکا رواج بیشتری می‌یابد. چنین نسل جوان و سرکش و نوگرایی نیاز به یک هنر جدید دارد و بیتلز با ترانه‌ها و موسیقی و سبک نوگرایانه‌اش دقیقا همان چیزی است که این نسل دو دستی به آن می‌چسبد تا به لذتی که می‌خواهد از موسیقی ببرد، برسد.در تشریح نوگرایی بیتلز باید سری هم به فرهنگ موسیقی در آن زمان زد. فرهنگ موسیقی یعنی تمام درگیری‌ها و ارتباطاتی که انسان در رابطه با موسیقی دارد. اعم از ایده‌ها، ساختارها، ابزار، صداها و …. در آن زمان ستاره‌های روبه‌رشد زیادی در جامعه هنری دنیا وجود داشتند. هنرمندانی مثل پیترپل، کارول کینگ و… که همه سبک و فرهنگی تقریبا شبیه به هم داشتند؛ اما بیتلز بالکل یک تافته جدا بافته بود. شاید خیلی‌ها ندانند که در آن زمان بسیاری از پدرومادرها گوش دادن به ترانه‌های بیتلز را برای فرزندانشان قدغن کرده بودند چون به نظرشان این ترانه‌ها اهانت‌آمیز و زننده بودند در حالی که این اتفاق برای دیگر ستاره‌گان آن زمان بسیار نادر بوده است.در مارس ۱۹۶۶ اعضای گروه درگیر یک بلوای بزرگ شدند. در آن زمان این درگیری آنها را متوفق کرد اما در دراز مدت باعث شهرت و محبوبیت بیشترشان شد. جان لنون در یک مصاحبه در مورد محبوبیت گروهشان گفت: «به نظر من مسیحیت این روزها کمرنگ شده. دقیقا نمی‌دانم کدامیک مهم‌تر است مسیحیت یا «راک‌اند‌رول» اما چیزی که هست ما در حال حاضر از مسیح محبوب‌تریم. مسیح کاملا برحق بود اما پیروانش همگی سست ایمان و معمولی هستند. پیروانی این‌چنین مسیحیت را در هم می‌پیچند و در نهایت نابودش می‌کنند».

این جملات روز بعد با تیتر درشت پشت جلد یک مجله چاپ شد و غوغایی به پا کرد. برخی کشورها ورود بیتل‌ها را به خاک‌شان ممنوع کردند و بعضی از گروه‌های محافظه‌کار هم آلبوم‌ها، پوسترها و هر چیزی که نشان از بیتلز داشت را سوزاندند. در آگوست ۱۹۶۶ لنون در یک مصاحبه مطبوعاتی رسما از حرف‌هایش‌ عذرخواهی کرد و گفت که منظورش این نبوده که گروه آنها بهتر یا بزرگ‌تر است و ابدا نمی‌خواسته خودشان را با مسیح مقایسه کند. او فقط می‌خواسته بگوید چقدر گروهشان محبوب است اما در انتخاب کلمات دچار اشتباه بزرگی شده است! این سخنان لنون گذشته از تمام آشوب‌هایی که به پا کرد یک نتیجه داشت و آن این بود که باعث شد خیلی‌ها طور دیگری به راک‌اندرول نگاه کنند. به عبارت دیگر راک‌اندرول از یک سبک ساده موسیقی تبدیل به موسیقی‌ای شد که می‌‌توانست یک پیام را به گوش خیلی‌ها در تمام دنیا برساند و این مسئله اهمیت این سبک را صدچندان کرد. به طور کلی سبک راک‌اندرول در دهه ۱۹۵۰ محبوبیت پیدا کرد و در دهه‌های ۶۰ و۷۰ متحول شد. این تحول که بنا به گفته بسیاری از منتقدین سهم بزرگش را مدیون گروه بیتلز است. بیشتر به خاطر تنوع گام‌های موسیقی – به خصوص با به کارگیری گیتار الکترونیک- ریتم تند‌تر و از همه مهم‌تر چند ریتم شدن بوده است. بیتلز در برخی از آهنگ‌هایش به خوبی از سیستم چند ریتمی کردن برای جذابیت‌ بیشتر موسیقی‌اش استفاده کرده است. به این معنی که در آن واحد چندین صدا و ریتم در ترانه شنیده می‌شود چون نوازندگان به صورت همزمان از درامز، گیتار لید، گیتار باس، آواز و… استفاده می‌کنند.این مورد به طور واضح در آلبوم «سفید» شنیده می‌شود که جزو ۱۰ آلبوم پرفروش کل تاریخ موسیقی آمریکا رده‌بندی شده و از بهترین‌های گروه به شمار می‌رود. این در حالی است که در آثار دیگر هنرمندان آن زمان تعداد سازهای به کار رفته بسیار محدودتر است و به ندرت از گیتار و آواز تجاوز می‌کند. نکته جالب توجه دیگر در بیتلز استفاده از تک‌نوازی گیتار است.

این تک‌نوازی گاهی تا چند دقیقه ادامه پیدا می‌کرد و تا حد زیادی با زیروبم‌هایش شنوندگان را سرگرم می‌نمود. همین تک‌نوازی گیتار بود که موسیقی راک را به یک سبک تند و پرهیجان تبدیل کرد و باعث شد این سبک در میان جوانان طرفداران زیادی پیدا کند. البته لازم به توضیح است که در همان زمان آهنگسازان دیگری مثل جیمی هندریکس و ادی ون‌هافن هم از تک‌نوازی در آثارشان استفاده کردند. مثل آثار کشورهای آمریکای لاتین بسیاری از آثار بیتلز به خصوص جان لنون (خواننده و شاعر گروه) اغلب رنگ و بوی اعتراض دارد.در ژوئن ۱۹۶۹ لنون ترانه‌ای ساخت با نام «به صلح یک فرصت بده» که مضمونش تماما اعتراض به جنگ ویتنام بود. در ضبط این ترانه بسیاری از خبرنگاران حضور یافتند که باعث شد ضبط آن تبدیل به یک اتفاق پرسروصدا شود. لنون نه تنها علیه جنگ بلکه علیه تبعیض زن و مرد هم ترانه سرود؛ ترانه‌ای با عنوان «زن سیاه‌پوست دنیاست» که به هر حال در آن زمان ممنوع اعلام شد. ساخت این ترانه و آثار مشابه ثابت می‌کند که جان لنون به عنوان عضو اصلی گروه نه تنها از شهرتش برای تغییر جهان استفاده کرد بلکه حتی با این کار بارها ریسک از دست دادن حرفه‌اش را هم پذیرفت.در نهایت بیتلز در ژانویه ۱۹۶۹ برای همیشه مفهوم کنسرت را در تاریخ موسیقی جهان تغییر داد؛ وقتی که برای آخرین بار اعضای گروه روی پشت‌بام ساختمان «اپل کورپس» در لندن به طور زنده برنامه اجرا کردند.این کنسرت تنها حدود ۴۳ دقیقه طول کشید چون پس از آن پلیس به خاطر شکایت مردم از سروصدا برنامه را بهم زد. برنامه در یک روز پر باد اجرا شد و پس از چند دقیقه مردمی که در پائین ساختمان در حال رفت‌‌و آمد بودند همه روی ساختمان‌های مجاور جمع شدند تا شاهد منحصر به فرد‌ترین صحنه کنسرت باشند. این کنسرت شاید یکی از مهم‌ترین کنسرت‌های تاریخ باشد؛ به خاطر مکان و موقعیت خاصش. کمتر گروهی تا به حال روی پشت‌بام یک ساختمان برنامه‌ اجرا کرده آن هم در حالی که آن برنامه، آخرین اجرایش بوده باشد. بیتلز یک سال بعد به طرزی ناخوشایند از هم پاشید، اما شکی نیست که با آثارش راه را برای گروه‌های راک‌اندرول پس از خودش هموار کرد.

● ۱۰ترانه برتر و پرطرفدار بیتلز عبارتند از:

۱) ترانه «تمام چیزی که نیاز داری عشق است» آخرین ترانه آلبوم « معمای سفر سحرآمیز» است که البته در آلبوم‌های دیگری هم گنجانده شده. این ترانه در اواسط دهه ۶۰ و زمانی پخش شد که آمریکا درگیر یک حرکت سیاسی، اجتماعی مهم بود و همین موضوع باعث شد که متن ترانه خیلی زود تبدیل به یک سرود همگانی شود. یک ویدئو کلیپ هم از این ترانه منتشر شده که البته پیدا کردنش کار چندان آسانی نیست.

۲) «خواهم کرد» ترانه زیبایی از آلبوم «سفید» است. در این ترانه لنون یکی از زیباترین شعرهایش را سروده است. شیوه آهنگسازی این ترانه هم جالب است. «خواهم کرد» داستان پسری را روایت می‌کند که منتظر آمدن عشقش است. این داستان، آهنگ را تا حدودی غم‌انگیز می‌کند و در نهایت شنونده می‌فهمد که پسر تا آخر عمرش برای این عشق صبر خواهد کرد.

۳) ترانه «زیرا» در آلبوم «جاده صومعه» گنجانده شده و نوعی هارمونی کلاسیک دارد که فقط از عهده بیتلز برمی‌آید. وقتی به این آهنگ گوش می‌کنی بی اختیار چشمانتان را می‌بندید و انگار از یک عالم دیگر به این دنیا نگاه می‌کنید. «زیرا»، آهنگی است که گوش دادن به آن خلوت و تنهایی می‌طلبد و در عین حال آرامش بخش است؛ اگرچه یک جایی در اواخر آن شیپوری نواخته می‌شود که می‌خواهد گوشتان را کر کند.

۴) «انقلاب» اولین ترانه آلبوم «سفید» است. خیلی‌ها معتقدند که این ترانه بسیاری از محافظه‌کاران آن زمان را سرجایشان نشاند. جان لنون شعر آن را سرود تا بعضی از درخواست‌ها و آرزو‌های شخصی‌اش را به گوش مردم برساند و این موضوع باعث شد برخی او را خیال‌پرداز بنامند، که البته بی‌راه هم نیست. اما در زمان اوج محبوبیت بیتلز بسیاری از مردم چیزی می‌‌خواستند که در آثار بقیه‌ آهنگسازها و خواننده‌ها پیدا نمی‌شد. بله، از امید به تغییر جهان حرف می‌زنیم، در آن زمان کسی حرفی از این موضوع نمی‌زد.

۵) ترانه «یک روز در زندگی» جزو آخرین ترانه‌های آلبوم «گروه باشگاه قلب‌های تنهای ببر» است. متن این ترانه در مورد یک روز عادی از زندگی دو مرد در شهر لندن یا جایی نزدیک به آن است. دو مرد در یک اداره کار می‌کنند؛ اولی تا حدودی افسرده است و دومی خیلی خوشحال‌تر به نظر می‌رسد. این ترانه را می‌توان روش خوبی برای مقایسه زندگی دو مردی که آن را سروده‌اند، دانست. پس از جدایی اعضای گروه، جان لنون خودش را وقف خانواده کرد و بالکل منزوی شد، اما پل مک‌کارتنی همچنان به اجرای برنامه روی صحنه ادامه داد.

۶) «در زندگی من» تا حدودی به نمونه ترانه‌های آن زمان بیتلز نزدیک است اما تفاوت‌های اساسی هم در آن دیده می‌شود. به دلایلی این ترانه مکان ندارد. یک ترانه عاشقانه در مورد مسائل مهم زندگی‌ است. پس از این ترانه می‌شود گفت که در آلبوم‌های بعدی (آلبوم بعدی «هفت‌تیر» است) موسیقی بیتلز برای همیشه تغییر کرد و وارد مرحله جدیدی شد. شاید به همین دلیل است که «در زندگی من» معنای خاصی برای خیلی از طرفداران گروه دارد و از ترانه‌های مورد علاقه آنها محسوب می‌شود.

۷) «YER BLUES» هم متعلق به آلبوم «سفید» است. این ترانه ترکیب دیوانه‌واری از سبک‌های راک و بلوز است که نظیرش تا به حال شنیده نشده. تلفیق صدای جان با صدای کر و گیتار حالتی ترسناک به آهنگ می‌دهد. خیلی از بچه‌ها به همین دلیل از این ترانه می‌ترسند و آن را دوست ندارند، اما بزرگ‌ترها عاشق تک‌نوازی گیتارش هستند.

۸) «در سرتاسر دنیا» جزو اولین ترانه آلبوم «بگذار باشد» است. یک ترانه رویاپردازانه دیگر از لنون که حال و هوایی مربوط به کیهان و عوامل دیگر دارد. این ترانه چندین بار توسط هنرمندان دیگر اجرا شد، اما هرگز مثل اجرای اصلی‌اش خوب از آب در نیامد. وقتی به این آهنگ گوش می‌کنی انگار دنیا برایت سرد و ناآشنا به نظر می‌رسد.

۹) «من تو رو می‌خوام (اون خیلی سخت و سنگینه)» هم از آلبوم «جاده صومعه» انتخاب شده و بدون شک یکی از سنگین‌ترین ترانه‌هایی ‌است که بیتلز اجرا کرده. در متنِ راکِ دیوانه‌وار و سرسام‌آور این آهنگ، سه قطعه شعر با همنوایی گیتار بلوز به طرزی مبهم شنیده می‌شود و تنها بخش واضح و مشخص آهنگ نوای ارگی‌است که در زمینه آن نواخته می‌شود. شاید این موضوع به نظر خیلی‌ها نرسد ولی صدای این ارگ هیچ‌جوری با سبک آهنگ و صدای بقیه سازها جور در نمی‌آید؛ یک نوآوری دیگر از بیتلز!

۱۰) و بالاخره ترانه «خوشبختی یک سلاح گرم است» باز هم از آلبوم «سفید»؛ این ترانه ۵ یا ۶ سبک مختلف موسیقی را به نمایش می‌گذارد. شعر آن همان‌قدر غیرعادی و دیوانه‌وار است که موسیقی‌اش، تا ثابت کند که فقط استادان راک‌اندرول هستند که می‌توانند چنین آهنگ‌هایی ارائه دهند. جان لنون اسم این ترانه را از پشت جلد یک مجله تخصصی اسلحه برداشت. اما یک سوال در اینجا مطرح می‌شود، اینکه کلا این ترانه یک شوخی بوده یا واقعا اعتراضی به تظاهر کردن مردم به خوشبختی؛ شاید هم هر دو.

لازم به توضیح است که این تقسیم‌بندی را جیمز وال‌اسمیت، موسیقیدان و منتقد اهل آمریکا براساس آمار فروش و نظرسنجی‌های نشریات و سایت‌های مختلف انجام داده و در منابع گوناگون ممکن است نظرات متفاوتی موجود باشد. وال اسمیت در انتهای مطلبش عنوان می‌کند که مهم نیست کدام ترانه برتر است یا کدام پرفروش‌تر، مهم این است که مجموع تمام این ترانه‌ها، موسیقی را به خصوص در سبک راک‌اندرول متحول کرد. شاید اگر گروه بیتلز نبود موسیقی‌ای که ما الان گوش می‌کنیم سبک و سیاق دیگری داشت.

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است -
آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد -

دنیای موسیقی | آخرین خبرها از دنیای موسیقی