شما اینجا هستید

پیشخوان » هنرِ جاودانگی

به گزارش دنیای موسیقی- افشین جم:انسان از دیرباز به‌دنبال جاودانگی بوده و شاید به جرات بتوان گفت زیباترین راه جاودانه شدن آدمی، هنر اوست.انسان‌های بسیاری در طول تاریخ زیسته‌اند که پس از مرگشان هیچ نشانی از خود به‌جای نگذاشته‌اند و معدود هنرمندانی بوده‌اند که آثارشان به حیات خود ادامه داده و نام صاحبش را زنده نگه داشته‌اند.
می‌توان گفت خنیاگر بزرگ استاد محمدرضا لطفی از جمله این هنرمندان است. اگر چکیده موسیقی کلاسیک ایرانی را بداهه‌نوازی و بداهه‌پردازی بدانیم، لطفی سمبل بداهه‌نوازی است. هنرمند کم‌نظیری که در لحظه، عالی‌ترین نواها و نغمه‌ها را خلق می‌کرد به گونه‌ای که می‌شود بارها و بارها آثارش را شنید، لذت برد و خسته نشد.اسب چموش تار در کف لطفی چون مرکب رامی شنونده را به سیر و سیاحت پهندشت نغمه‌های موسیقی ایرانی می‌برد، گاه به تاخت، گاه به نرمی.خودش روایت می‌کرد که وقتی بچه‌مدرسه‌ای بوده، به شوق شنیدن و تقلید صدای تار جلیل شهناز فاصله مدرسه تا خانه را به‌سرعت طی می‌کرد تا سر ساعت پای رادیو، نوای سحرآمیز تار شهناز را بشنود و خودش با تار آنها را تقلید کند.گویا بعدها وقتی بزرگ‌تر شده، رادیو تلویزیون فراخوانی داده و از آهنگسازان جوان دعوت می‌کند که آثارشان را بیاورند تا آثار برگزیده با ارکستر اجرا و ضبط شوند، لطفی هم به تهران می‌آید و وقتی از او طلب نُت آثارش را می‌کنند، نُتی همراه نداشته و ظاهرا استاد حسن کامکار به کمکش می‌آید و اثرش را به نُت می‌نویسد و همین باب آشنایی با او را می‌گشاید تا زمانی که لطفی سرباز می‌شود و سر از کردستان درمی‌آورد و دوباره سراغ کامکار می‌رود و آشنایی او با خانواده کامکار ادامه پیدا می‌کند و از آنجا تصمیم می‌گیرد به تهران برود و محضر استاد علی‌اکبر شهنازی، استاد نورعلی برومند، استاد عبدالله دوامی، استاد سعید هرمزی و… را درک کند.
همنشینی با استادان بزرگ موسیقی آنزمان از لطفی که عاشق موسیقی ایرانی بوده و روز و شبش را به تمرین موسیقی می‌گذرانده، به‌مرور تارنواز هنرمندی می‌سازد که نوازندگی‌اش گوش‌ها را مسحور نغمه‌های خود می‌کند.درک کردن محضر استاد نورعلی برومند که تسلط زیادی بر ردیف موسیقی ایرانی داشته و درک صحیحی از این جوهره موسیقی ایرانی داشت، به لطفی کمک کرد تا نغمه‌ها و بداهه‌پردازی‌های شورانگیزش را بر ستون محکم ردیف موسیقی ایرانی بنا کند تا در عین اینکه پشتوانه موسیقی‌اش ردیف است، وقتی ساز به‌دست می‌گیرد هر لحظه نغمه‌ای نو بیافریند چرا که ذات موسیقی ایرانی نه‌تنها انجماد ردیف گونه‌ای که بعضی تصور می‌کنند نیست؛ بلکه بداهه‌پردازی براساس گنج غنی‌ای است که ردیف نام دارد و نه تکرار ردیف.
آشنایی با استاد محمدرضا شجریان، ستاره ماندگار موسیقی ایران و خواننده خوش‌ذوق، صاحب‌سبک و باسواد و درعین حال جوان آن دوره؛ زوج طلایی هنری‌ای را تشکیل داد که نواختن و خواندن استادان قدیم سیدحسین طاهرزاده و درویش‌خان را تداعی می‌کرد.مزار شاعر بلندآوازه ایران حافظ، سال ۱۳۵۴ در جشن هنر شیراز میزبان لطفی، شجریان و زنده‌یاد استاد ناصر فرهنگ‌فر بود تا شنوندگان موسیقی ایرانی را میهمان برنامه‌ای در دستگاه «راست‌پنجگاه» کند که کمتر شنیده می‌شد و به‌ حق برنامه‌ای اجرا کردند که شنوندگان موسیقی کلاسیک ایرانی را بر جایشان میخکوب کرد.بده‌بستان‌های ساز و آواز لطفی و شجریان بسیار زیبا بود و شنوندگان با سبک و شیوه جدیدی از جواب آواز آشنا شدند که مختص محمدرضا لطفی جوان بود و او را به طرفداران موسیقی ایرانی شناساند و محبوبشان شد.
همکاری شجریان و لطفی چه در قالب تار و آواز و گاه همراهی تمبک و چه در قالب ارکستر رادیو و تلویزیون ملی ایران ادامه پیدا کرد و آثار ماندگاری از جمله «داروگ» که روی شعر نیما ساخته شده بود و برای ارکستر تنظیم شده بود، خلق شد.با وقوع انقلاب و جوشش مردم، هنرمندان هم با مردم همنوا شدند و شور و خروش حرکت مردمی را می‌توان در آثار آن دوره گروه شیدا که لطفی آن را بنیاد نهاده بود و با اضافه شدن محمدرضا شجریان، پرویز مشکاتیان، حسین علیزاده، علی‌اکبر شکارچی، عبدالنقی افشارنیا، بیژن کامکار، شهرام ناظری و… به «چاووش» تغییر نام داده بود، به عینه دید.اولین آلبوم مستقل بعد از استعفای موسیقی‌دانان جوان و پیشرو از رادیو و تلویزیون با آهنگسازی لطفی، آواز شجریان و همراهی گروه شیدا به‌نام «به‌یاد عارف» منتشر شد و پس از آن آلبوم‌های چاووش۲ که آهنگساز این آلبوم هم لطفی بود و سپس کنسرتی در ماهور که به‌نام چاووش۶ منتشر و بعدها به‌نام «سپیده» مشهور شد و با آغاز جنگ آلبوم به‌یادماندنی چاووش ۸ اثر لطفی و به خوانندگی شهرام ناظری منتشر شد.
کم‌کم با تنگ شدن عرصه بر هنر موسیقی، لطفی که در قله تارنوازی ایران جای گرفته بود، نتوانست آثارش را به مردم عرضه کند؛ در این دوره آثار ضبط شده محفل دوستانه لطفی و شجریان بین شنوندگان دست‌به‌دست می‌شد که به‌نام «مجلس خصوصی» مشهور شدند و به‌رغم اینکه معمولا کیفیت صوتی نامطلوبی دارند بسیار درخشانند.با افزایش فشار بر هنرمندان و به‌خصوص موسیقی‌دانان، لطفی پس از کنسرتی در ابوعطا به همراهی آواز شجریان که به‌نام «عشق داند» از طریق موسسه دل‌آواز هم‌اکنون در دسترس شنوندگان قرار دارد، عزم ترک یار و دیار کرد.
ذکر حکایت این آلبوم خالی از لطف نیست که خود لطفی در کلاس‌های مکتبخانه میرزاعبدالله نقل می‌کرد وقتی با شجریان قرار اجرای کنسرت در انجمن فرهنگی ایران و آلمان را گذاشته بودند، لطفی توسط گشت‌های کمیته آن زمان مورد تجسس و بازجویی قرار می‌گیرد و ظاهرا ساعتی معطل می‌شود تا بفهمند چه کسی را بازداشت کرده‌اند و بعد از آزاد شدن، از طریق تلفن با انجمن تماس می‌گیرد و به شجریان ماجرا را می‌گوید، شجریان می‌گوید که مردم زیاد معطل شده‌اند و برنامه را لغو کنیم که لطفی می‌گوید حس و حال بسیار خوبی دارم و خوشبختانه برنامه اجرا می‌شود و اثری خلق می‌شود کم‌نظیر که شنیدن آن موی شنونده آگاه را بر تن راست می‌کند و هیچ‌گاه کهنه نمی‌شود.پس از آن نام لطفی را به‌عنوان نوازنده تار گروه در آلبوم «بیداد» استاد زنده‌یاد پرویز مشکاتیان می‌بینیم و با انتشار آلبوم «فراق» که بعدا به «قافله‌سالار» تغییر نام داد، لطفی با شنوندگانش خداحافظی و به امریکا مهاجرت کرد و حدود ۲۰ سال مهاجرت اجباری به این هنرمند کم‌نظیر تحمیل شد و بین او و شنوندگانش جدایی افتاد. هرچند لطفی در ینگه دنیا هم بیکار ننشست و مؤسسه آوای شیدا را در آنجا راه‌اندازی کرد و آلبومی با آواز «زویا ثابت» منتشر کرد که یک‌تنه تار، کمانچه و دف آن را نواخته و میکس کرده بود و پس از آن آلبوم دیگری به‌نام «هنر تکنوازی» در دستگاه چهارگاه منتشر کرد.با این‌حال نبودن او در سرزمین خودش و قطع ارتباط با طرفدارانش بسیار پررنگ بود و به‌چشم می‌آمد. پس از دوره کوتاهی در سال ۷۲ که لطفی برای برگزاری یک کلاس به تهران آمد، سال ۸۵ قصد بازگشت به وطن کرد و کلاس‌های آموزش موسیقی را در موسسه آوای شیدا به‌نام «مکتبخانه میرزاعبدالله» راه‌اندازی کرد و به فاصله کوتاهی در فضای باز کاخ نیاوران پس از نزدیک به دودهه جدایی از مخاطبانش برای آنها کنسرت داد، هرچند لطفی در این کنسرت انتظارات دوستدارانش را برآورده نکرد و با لطفی روزهای اوج فاصله داشت ولی وجود و حضور او غنیمتی بود برای موسیقی ایرانی و هنرجویانی که تشنه یادگیری و دیدن استاد از نزدیک بودند.دریغ که فرصت لطفی پس از بازگشت به وطن چندان طولانی نبود و اجل امانش نداد تا داس مرگ یکی از پرثمرترین و تناورترین درختان هنر و فرهنگ این سرزمین را درو کند؛ یادش گرامی.

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است -
آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد -

دنیای موسیقی | آخرین خبرها از دنیای موسیقی