به گزارش دنیای موسیقی- افشین جم: وقتی میگوییم یک قطعه موسیقی بسیار شاد یا غمگین است، فقط به این دلیل نیست که موسیقی، احساس خاصی در ما به وجود میآورد. بلکه مغز ما به شکل متفاوتی به موسیقی شاد و غمگین واکنش نشان میدهد؛ حتی قطعات کوتاهی از موسیقی شاد یا غمگین میتواند بر ما تاثیرگذار باشد.
نکتهی جالب دیگر در رابطه با اینکه چگونه احساسات ما تحت تاثیر موسیقی قرار میگیرند، این است که دو نوع احساس در رابطه با موسیقی وجود دارد: احساسات درکشده و احساسات حسشده. به این معنی که گاهی ما احساسات قطعهای موسیقی را بدون اینکه واقعا آن را حس کنیم، میفهمیم که دلالتی بر این است که چرا برخی از ما گوش دادن به یک موسیقی غمگین را لذتبخش و نه افسردهکننده میدانیم.
برخلاف موقعیتهای واقعی زندگی، در زمان گوش دادن به موسیقی هیچ تهدید یا خطری واقعی را حس نمیکنیم، بنابراین میتوانیم احساسات مرتبط را بدون اینکه واقعا حسشان کنیم، درک کنیم.
بیشتر ما انسانها دوست داریم در زمان انجام کارهای روزمره، صدای موسیقی را زیاد کنیم. اما وقتی در حال انجام کار خلاقانه باشید، شاید موسیقی با صدای بلند بهترین انتخاب نباشد. به نظر میرسد یک صدای پسزمینه (صدایی در سطح متوسط) تاثیری عالی روی خلاقیت دارد. این نوع صدا ظاهرا حتی بیش از صداهای بسیار کم باعث شکوفایی خلاقیت میشود و برخلاف صدای بلند، حواس ما را پرت نمیکند. صدای پسزمینه مغز را بیشتر درگیر میکند و باعث میشود عملیات پردازش در سطح بالاتری انجام شود و همین مسئله، منجر به خلاقیت بیشتر میشود. با این حال، صدای بلند تفکر خلاق ما را مختل میکند، چون این صدا بر ما غلبه میکند و ما برای پردازش مؤثر اطلاعات، باید بیشتر تقلا کنیم.
یک مطالعه روی نوجوانان و جوانان انجام گرفته و به اینکه رانندگی آنها چطور تحت تاثیر موسیقی قرار میگیرد، توجه شده است. رانندگان در زمان گوش دادن به موسیقی مورد علاقهشان، سکوت یا موسیقی «ایمنی» که توسط محققان انتخاب شده بود، مورد آزمایش قرار گرفتند. کاملا مشخص است که ترجیح افراد، موسیقی انتخابی خودشان بود، اما ثابت شد که این موسیقی باعث حواسپرتی بیشتر میشود. رانندگان در زمان گوش دادن به موسیقی انتخابی خودشان، اشتباهات بیشتری داشتند و بیاحتیاطتر رانندگی میکردند. یک نتیجه عجیبتر اینکه ثابت شد موسیقی انتخابی توسط محققان، مفیدتر از سکوت و عدم پخش موسیقی است. به نظر میرسد موسیقی ناآشنا یا غیرجذاب بهترین انتخاب برای رانندگی ایمن است.
معمولا فرض میکنیم که یاد گرفتن یک ساز میتواند برای کودکان مفید باشد، اما در واقع یادگیری موسیقی مزایایی بیشتر از آنچه فکر میکنیم دارد. یک مطالعه نشان داد که کودکانی که سه سال یا بیشتر به آموزش موسیقی مشغول بودند، در توانایی تمایز شنیداری و مهارتهای حرکتی بهتر از آنهایی که اصلا سازی بلند نبودند، عمل کردند.
همچنین این کودکان در دایره لغات و مهارتهای منطقی غیرکلامی بهتر عمل کردند که شامل فهم و تحلیل اطلاعات بصری مثل تشخیص روابط، تشابهها و تفاوتهای بین اشکال و الگوها میشود. همانطور که قابل تصور است، این دو ناحیه در ذهن کاملا از آموزش موسیقی دور هستند و بسیار عجیب است که میبینیم چطور یادگیری یک ساز میتواند به کودکان کمک کند تا انواع مختلفی از مهارتهای مهم خود را پرورش بدهند.
فقط کودکان نیستند که میتوانند از آموزش موسیقی یا قرار گرفتن در معرض آن، منفعت ببرند. در یک مطالعه کوچک، بیمارانی که سکته کرده بودند، در حال شنیدن موسیقی کلاسیک، توجه بصری بهتری از خود نشان دادند. به هر حال جالب است که موسیقی و صدا چطور میتواند بر حسها و تواناییهای ما مثل دیدمان اثر بگذارد.
اگر دوباره به موسیقی برگردیم، میبینیم که سکوت نه تنها به ما کمک نمیکند که خلاقتر یا رانندهی بهتری باشیم، حتی در زمان ورزش نیز کمککننده نیست. سالیان درازی است که تحقیقات بر روی اثر موسیقی در حین ورزش انجام میشود. دیده شده که دوچرخهسواران در زمان گوش دادن به موسیقی، تندتر رکاب میزنند.
این اتفاق به این دلیل میافتد که گوش دادن به موسیقی باعث میشود توجه مغز ما به خستگی کم شود. وقتی بدنمان میفهمد که خسته شدهایم و میخواهد ورزش متوقف شود، سیگنالهایی به مغز میفرستد تا برای یک استراحت توقف کند. گوش دادن به موسیقی برای جلب توجه مغز رقابت میکند و میتواند به ما کمک کند تا بر سیگنالهای خستگی غلبه کنیم که این کار بیشترین کارآیی را برای تمرین ورزشی آرام یا ملایم دارد. در حین تمرین شدید، موسیقی آنقدر قوی نیست که توجه مغز را از درد ورزش دور کند. نهتنها در زمان گوش دادن به موسیقی، درد ورزش را بیشتر تحمل کرده و سختتر ورزش میکنیم، بلکه از انرژیمان نیز به طور کارآمدتری استفاده میکنیم. بنابراین، همانطور که قبلا دربارهی رابطه ورزش و شادی بسیار شنیدهایم، عجیب نیست که بدانیم موسیقی همراه با ورزش، تاثیر بیشتری در بهترشدن روحیه ما دارد.